اصل نوشت:
حق با فتح است یا حماس یا اینکه کدام یک کشیده است زیر لنگ آن یکی یا اینکه شروع کننده‏ی این درگیری کدام است را نمیدانم. فقط می‏دانم که اولمرت گفته است که دولت جدید را به رسمیت می‏شناسد و باراک هم گفته است که باید از ابو مازن حمایت شود. پس معادله‏ی زیر صادق است‏که
معادله نوشت:
من و تو یک دشمن مشترک داریم.
تو بی هوا صندلی زیر پای من را می‏کشی
دشمن مشترک من و تو برای تو کف می‏زند.
نتیجه نوشت:
نتیجه گیری‏های ممکن
یک: تو خائنی
دو: خائن تویی
سه: تو به هدفمان خیانت کرده ای
چهار: تو هدفمان را به دشمن فروخته ای
پنج:  .... ....... ... ....
شش: .... ..
...
..
.



علی ::: یکشنبه 86/3/27::: ساعت 3:9 عصر

 نظرات دیگران: نظر



می‌پرسد: از این انفجار بیشتر ناراحت شدی یا انفجار سال پیش.حرم اماین عسکریین . سامرا . گنبد امام حسن عسکری
می‌گویم: صد البته از این انفجار و صدها البته از انفجار بعدی و صدها صدها البته از انفجارهای بعدی. 
منتظرم بپرسد چرا ولی پی‌ام می‌زند که سندتو آل بود خودت روناراحت نکن. یک دی دو نقطه هم بعدش.

با خودم می‌گویم این قدر بد بخت شده‌ایم که باید از هر انفجار ناراحت بشویم و فقط ناراحت و منتظر انفجار‌های بعدی باشیم. 
خودم جواب خودم را می‌دهم: بله که این قدر بدبخت شده‌اید و تازه نمی‌دانی خیلی‌هم بیشتر بدبخت شده‌اید وقتی اُرزه ندارید راه را برای ظهور آقایتان باز کنید. باید هم این‌قدر بد‌بخت باشید.

نحن ابناء الحیدر درست. ما شیر بچه‌ایم درست. ولی شیر بچه ها هم اگر آقایشان را بالا سر نداشته باشند تکه تکه می‌شوند. شغالها زنده‌شان نمی‌گذارند. همین شیربچه هارا... . همین ها. 

یک سوال: دیگر بالاتر از این چه می‌خواهید. باور کنید دستشان به خود آقا نمی‌رسد که ... . زبانم لال. چه می‌گویم. گوشم کر. چه می‌شنوم. مزار پدر آقا را. ... . زبانم لال. گوشم کر

دیگر چه بکنند که آن رگ‌غیرتی که می‌گویند شیعیان دارند به جوش بیاید. هان؟ چه بکنند.!
بالاتر از این؟



علی ::: پنج شنبه 86/3/24::: ساعت 9:51 عصر

 نظرات دیگران: نظر



اگر می­خوای بدونی، یک فعالیت، تصمیم، طرح، پرو‍ژه و یا مسئله چقدر برای کسی اهمیت دارد؛به سرمایه­ای  که برای به ثمر رسیدن آن هزینه می­کند، توجه کن. یک دانشمند، محقق، برای به ثمر رسیدن طرحش از وقت، ثروت، فرصت­های تفریحی و رفاهی می­گذره، که نشان از اهمیت پروژه­اش داره. ما برای درسِمان، فعالیت­های فوق­العاده و یا تفریح خود چقدر هزینه مالی و زمانی صرف می­کنیم؟ برای دین و آخرت چقدر؟ این هزینه نشان از اهیمت این مسئله برای ماست. امثال من به اندازه لباس پوشیدن، اتو لباس­ها و اصلاح صورت برای دین و آخرت وقت و هزینه نمی­گذارند !!! آن­هایی که ارزش وقت و سرمایه خود را می­دانند، ارزش فعالیت­هایشان را بیشتر می­دانند و بیشتر تلاش می­کنند.

کسانی که توانسته­اند با حرکت خود، دیگران را همراه کنند و به اصطلاح «انقلاب» بوجود بیاورند، کسانی بودن که برای رسیدن به هدف از پرداخت هیچ هزینه­ای دریغ نکردند. چه­گوارا و گاندی نمونه این ادعا هستند؛ این دو جوانی،‌ جان و مال خود را در راه هدف فدا کردند. در آخر نیز در مسیر انتخاب شده­شان کشته شدند. امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها،‌ نمونه دینی و مذهب شیعی این ادعای بنده هستند که از هیچ کار و هزینه­ای برای اعتلای دین و رسالت خود، دریغ نکردند و در این راه مقدس و پاک شهید شدند.

انقلاب اسلامی ایران با رهبری حکیم فرزانه امام روح­الله موسوی خمینی رضوان الله تعالی علیه، توانست جامعه­ای نوین اسلامی را پایه­گذاری کند. برای تعالی این انقلاب مقدس، ‌هزینه­های زیادی پرداخته شد. که بزرگترین هزینه­ها‌ رنج تبعید، فشار و شهادت پسر ارشد، بود. و امام خمینی رحمة­الله­علیه  همگی را تحمل کردند. می­خواهم بدانید که امام می­توانست در قم بنشیند، آرام زندگی کند. هدف والای ایشان و آمادگی برای پرداخت سرمایه­های زندگی، در راه هدف، باعث شد ایشان حرکت کند و انقلاب عظیم قرن بیستم را رقم بزنند. شهادت آقا مصطفی خمینی رحمه­الله­علیه شاید بزرگترین ضربه نظام شاهنشاهی به امام بود. ایشان با عنایت خداوند متعال از این امتحان الهی با موفقیت گذشتند.

 

از آن سوی شهید هادی­نصرالله پسر ارشد سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب­الله لبنان، یکی از هزینه­هایی است که سیدحسن­نصرالله برای اعتلای لبنان آزاد پرداخته است. سیدحسن جوانی، لذت زندگی و آرامش در کنار خانواده را فدای هدف والایش کرده است. این هزینه­ای است که بقیه نمی­توانند بپردازند. پرداخت چیزهایی که ارزش بسیار دارد،‌ جان و مال ... از این روی است که رهبران انقلاب­ها و جریان­ها، انسان­هایی فوق­العاده به نظر می­رسند.


اینکه حاضر باشی برای دست یافتن به خواسته­هایت هزینه­های گزافی را پرداخت کنی، کار هر کس نیست،‌ مرد خُودش را می­خواهد.



علی ::: شنبه 86/3/19::: ساعت 7:0 عصر

 نظرات دیگران: نظر



چند روزی‌است من و ......... و .... و ... و .... که با هم می‌شویم ده نفر افتاده ایم به جان ....... . ............. .... ....... ..... . ... ... .... ....... ...... . ..... ....... ......... .و خلاصه هر بلایی بگید سر ........ آوردیم . البته سردم دار این مبارزه .....  است. چند شب پیش یک‌لینک بامزه دیدم. سریع گذاشتمش ....... . منتظر بودم که ..... ....... ....... . که فرمانده (بخوانید ..... ) پی ام داد 
..... : همین الان ....... رو ویرایش کن
..... : یه چیز دیگه بزار
..... : ضمنا یادت هم باشه
..... : این کارهای ما تا وقتی هدفشم مقدسه ارزش داره
..... : وقتی برای خنده و سرکاری شد
..... : دیگه با عکس سکس گذاشتن چندان تفاوتی نمی کند
ali mojahed : موافقم
..... : برای یه لحظه که از کسی به خاطر ...... تلف می کنیم باید پاسخ بدیم

نتیجه گیری اخلاقی= تا وقتی هدفمان مقدس باشد کارمان ارزش دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ‌ن 1)‌ بی‌پسواد نیستم . من .... و ..... و .... و ... هر کدوم با دو یوزر می‌شویم ده نفر
پ‌ن 2) وقتی این همه جدیت رو تو کار فرمانده می‌بینم، بهش قبطه می‌خورم
پ‌ن 3) همون فرمانده، این بلا رو سر این یادداشت آورد .  اولش درست حسابی بود . هی سوراخش کرد هی سوراخش کرد . به بهانه ی تف به ریایی.



علی ::: جمعه 86/3/18::: ساعت 11:34 عصر

 نظرات دیگران: نظر



ساعت چهار شماره تلفن حامد احسان بخش را می‌گیرم.

اون‌ورخط:سلااااااااااااام
من:سلام حامد . صدات چقدر شبیه حسن شده
حسن: D: (لطفاً اشکال نکنید که از پشت تلفن نمی‌توان دونقطه دی را دید که خودمان بهتر می‌دانیم نمی‌توان دید. دونقطه دی)
من: به حامد احسان بخش بگو از کارهای جلسه اگه چیزی مونده من می‌تونم کمک کنم. وقتم خالیه
حسن:مطمئن باش کاری نمونده که بتونی انجام بدی. چون خودش با خیال راحت گرفته خوابیده


((اندر احوالات ذوب در کلام))

ادامه مطلب...

علی ::: جمعه 86/3/18::: ساعت 2:59 صبح

 نظرات دیگران: نظر



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 
Yahoo mail