دیشب برای کاری رفتم خدمات کامپیوتری. یکی دو سالی میشد سر و کارم به اینجور جاها نخورده بود. کارم یک مقدار طول کشید و مجبور شدم چند ساعتی کنار دست آقای خدمات کامپیوتری بشینم. اون چند ساعتی که تو مغازه بودم عجیب احساس از پشت کوه آمدگی بهم دست داد.
چیزی که خیلی جالب بود این که هرکسی میومد داخل یه کول دیسک حد اقل چهار گیگابایتی همراهش بود؛ از بچه دبستانی بگیرید تا آخوند پنجاه ساله. والا زمان ما همش با دیسکت سیاهها کار میکردیم دیگه خیلی میخواستیم برای طرف کلاس بذاریم روی سیدی رایت میکردیم و میبردیم. از کولدیسک بگذریم کیفیت فوق العادهی دستگاههای آقای خدمات کامپیوتری برای من تازگی داشت؛ پرینت رنگیی میگرفت از چاپ با کیفیت تر.
اینها به کنار؛ کیفیت کارهایی که مشتری ها میآوردن واقعا خارج از تصورم بود. مثلا چند تا بچه محصل اومدن که میخواستن از طرحهاشون پلات بگیرن؛ پوستر طراحی کرده بودند؛ واقعا از کیفیت پوسترهاشون جا خوردم. فسقل بچه پوستر طراحی کرده بود که... اگه تونستم از پوستر هاشون عکس بگیرم نشونتون میدم که شنیدن کی بود مانند دیدن.
دیشب خیلی واضح تر از همیشه پیشرف علم و دانش و تکنولوژی برام ملموس بود. اگر اشتباه نکنم حضرت امیر فرموندن که «اغنتموا الفرص فانها تمر مر السحاب»
نظرات دیگران:
نظردهانهاشان باز مانده بود و به حرفهایش گوش میکردند. وسط حرفها پراند: «حضرت آیتالله فلانی هم طیالارض دارند». از آیتالله فلانی پرسیده بودند. بنده خدا گفته بود نه. همچین چیزی نیست.
به آن آقا گفته بودند که آیت الله فلانی گفتند نه. گفته بود «غلط کرده گفته نه. من میدونم یا اون».
.............................
پن 1: نمیدانم فیلم تکذیب را دیدید یا نه. همان فیلمیکه آیتالله بهجت گفتند من همچین لباس خونآلودی ندارم که وصیت کرده باشم بگذارند توی کفنم.
دیروز به یکی از مثلاً هیئتی ها که چون به خلوت میروند ... گفتم: «فیلم رو دیدی؟ بازم بگو قمه زنی واجبه» صداش سه چهار لول رفت بالا و گفت «برو بابا تو اون فیلم آقای بهجت حرف رو عوض کرد. بیچاره آقای بهجت که دفترش بدون اجازهش فتوا صادر میکنن. یعنی تو میخوای بگی آقای حسینی دروغ گفته. خودم شنیدم میگفت با چهار نفر از آقای بهجت شنیدیم میگفت لباس که توی مجلس قمه زنی خونی شده بزارید توی کفنم. آقای حسینی میگفت ... »
پن 2: چی داشتم که بگم.
پن 3: فیلم توضیح آیتالله بهجت درباره قمهزنی
پن 4: سایت دفتر آیتالله بهجت را پیدا نمیکنم چرا؟
پن 5: شکر خدا. یافت شد سایت دفتر آیت الله بهجت.نظرات دیگران:
نظریکی از آدم هایی که همیشهی خدا بهش غبطه خوردم همان پیرمردی است که در فیلم خیلی دور خیلی نزدیک مُرد؛ همان که توی میدون نشسته بود و بعد گفت آخ سرمون اینا و بعد افتاد و بعد هم مرد.
_ بیشتر سحابیها رو فقط با تلسکوپ میشه دید. جبار یه زایشگاهه، ولی سحابی اسکیمو هم خیلی دیدن داره؛ قشنگترین قبرستونی که تو عمرم دیدم.
_ قبرستون؟!
_ آره سحابیها، هم محل تولدن هم محل مرگِ ستارههای آسمون. همهشون برمیگردن به همون جایی که ازش متولد شدن.
_ مو نمیدونستوم ستارهها هم میمیرن.
_ همهشون میمیرن. خیلی از ستارههایی که الان ما داریم میبینیم شاید میلیونها سال پیش مردن ولی ما به خاطر مسافتی که باهاشون داریم هنوز داریم اونها رو میبینیم.
_ یعنی اینقدر دورن؟!
_ خیلی دور، خیلی نزدیک. وقتی با دنیای خودمون مقایسه میکنیم خیلی دورن اما اگه با کهکشونهای دیگه مقایسه کنیم تازه میفهمیم چقدر به ما نزدیکن و ما خبر نداریم.
پ.ن 1: لینک دانلود موسیقی متن خیلی دور، خیلی نزدیک.
نظرات دیگران:
نظربعد از سخنرانی سید حسن بهاش گفتم: در جنگ روانی هم صادق باش
گفت: برو بابا جنگ یعنی کلک یعنی دروغ یعنی حیله یعنی فریب
گفتم: جنگی که من میگم با جنگی که تو میگی فرق میکنه
گفت: ؟
گفتم: جنگی که تومیگی تو مدرسه های نظامی دنیا تدریس میشه که بهترین نخبه هاش چریگ های گولامی هستند که در مقابله با یاران روح الله نابود شدند و جنگی که من میگم تو واقعه کربلا به همهی تاریخ تدریس شد و نتیجهاش میشود روح اللهالموسویالخمینی نتیجهاش میشود چمران نتیجهاش میشود سیدعلیالحسینیالخامنه ای نتیجهاش میشود سیدعباسالموسوی نتیجهاش میشود سیدحسن نصرالله نتیجهاش میشود ...
___________________________
پن 1) سیدحسننصرالله در جشن پیروزی جنگ تموز:
وقتی شمارا وعده دادیم به پیروزی و تهدیدشان کردم به شکست و گفتم که اسرائیل از خانهی عنکبوت هم سستتر است؛ گفتند که اینها جنگ روانیاست و بله آنها جنگ روانی بودند و البته جنگ روانی راستین. غافل گیریهارا آغاز کردیم با نابودی ساعد 5 مایهی افتخار صنعت اسرائیل. غافلگیریها را ادامه دادیم با انهدام تانکهای میرکافا نسل 4. غافلگیریها را ادامه دادیم با انهدام هلیکوپتر هایشان در روز و در شب. غافل گیریهارا ادامه دادیم با سی و سه روز موشک باران اسرائیل.
چند وقت پیش فلان روزنامه با من مصاحبه ای داشت و من در مورد آمادگی نظامیمان گفتم که قدرت زدن هر نقطه ای در اسرائیل را با موشکهایمان داریم و شما باز هم گفتید این ها جنگ روانی است و بله جنگ روانی است ولی جنگ روانی صادق.
اگر به حملهی مجدد به لبنان فکر میکنید که من اصلا به شما همچین کاری را پیشنهاد نمیکنم ولی اگر به حمله مجدد به لبنان فکر میکنید شما را وعده نمیدهم به غافل گیریهایی از نوعی که گذشت. شمارا وعده میدهم به غافل گیری بزرگ که میتواند مسیر جنگ و مسیر منطقه را تغییر کند. و همانطور که همیشه شمارا به پیروزی وعده دادمه ام باز هم به پیروزی وعده میدهم.
پن 2) خبر آمد خبری در راه است.
پن 3) دیشب یکی از دوستام میگفت همه جاهای مقدس دنیا رو روفتیم. مشهد کربلا مکه مدینه سوریه. فقط مونده قدس.
پن 4) احتمالا در آیندهای بسیار نزدیک به این یادداشت لینک بدهم و بگویم که جنگ روانیشان جنگ روانی راستین بود. فتح قدس مبارک
نظرات دیگران:
نظرحدودا ساعت دوازده شب. توی ماشین. دارم شام میخورم
بعد از حدودا یک ساعت قم گردی و سوار کردن کلی کتاب و پیاده کردن کلی فولدر.
پرسید: برا چی این همه به خودت زحمت میدی.
گفتم: دکتر برای وژدان دردم تجویز کرده.
چیزی نگفت.
نظرات دیگران:
نظر