چند روزیاست من و ......... و .... و ... و .... که با هم میشویم ده نفر افتاده ایم به جان ....... . ............. .... ....... ..... . ... ... .... ....... ...... . ..... ....... ......... .و خلاصه هر بلایی بگید سر ........ آوردیم . البته سردم دار این مبارزه ..... است. چند شب پیش یکلینک بامزه دیدم. سریع گذاشتمش ....... . منتظر بودم که ..... ....... ....... . که فرمانده (بخوانید ..... ) پی ام داد
..... : همین الان ....... رو ویرایش کن
..... : یه چیز دیگه بزار
..... : ضمنا یادت هم باشه
..... : این کارهای ما تا وقتی هدفشم مقدسه ارزش داره
..... : وقتی برای خنده و سرکاری شد
..... : دیگه با عکس سکس گذاشتن چندان تفاوتی نمی کند
ali mojahed : موافقم
..... : برای یه لحظه که از کسی به خاطر ...... تلف می کنیم باید پاسخ بدیم
نتیجه گیری اخلاقی= تا وقتی هدفمان مقدس باشد کارمان ارزش دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پن 1) بیپسواد نیستم . من .... و ..... و .... و ... هر کدوم با دو یوزر میشویم ده نفر
پن 2) وقتی این همه جدیت رو تو کار فرمانده میبینم، بهش قبطه میخورم
پن 3) همون فرمانده، این بلا رو سر این یادداشت آورد . اولش درست حسابی بود . هی سوراخش کرد هی سوراخش کرد . به بهانه ی تف به ریایی.
نظرات دیگران:
نظردیروز با یه خانم چهل و پنج سالهی مصری که تصمیم داشت شیعه بشه چت میکردم. ازش پرسیدم که بچه هاش چهکار میکنن. شروع کرد با ذوق خاصی گفتن که یه پسرش تو دانشگاه ادبیات قاهره تخصص زبانهای ایطالیایی و فرانسوی و انگلیسی و ... میخونه و دخترش فوق لیسانس علوم سیاسی.
.................................
من که دیدم خیلی ذوق کرده از اینکه تونسته همچین بچه هایی رو تربیت کنه براش این جمله ی امام رو گفتم که ((از دامن زن مرد به معراج میرود))
.................................
یه چند دقیقه ای فقط داشت از ذوق رائع من تعریف میکرد و اینکه چه جمله ی قشنگی و اصلا چقدر تو فهمیده هستی و ... .
وقتی بهش گفتم این جمله از امام خمینی بوده شکه شد. چند دقیقهای چیزی نگفت .
احساس کردم بغض کرده
___________________________________________________
پ.ن 1)مسلماً با ایشون عربی چت میکردم. اون هم عربی با لهجهی مصری
پ.ن 2) اینکه تصمیم دارند شیعه شوند را بنده خدایی که ایشون را به معرفی کرد میگفت.
پ.ن 3) یکی دو مورد شبهه شده بود که امیدوارم رفع شده باشه.
نظرات دیگران:
نظرنهایت تاثیری که یک رمان یا یک شعر یا یک فیلم یا هر محصول فرهنگی دیگری میتواند داشته باشد پنج دقیقه است. این را مصطفی مستور برای جواب اینکه "ادبیات بیشتر در اجتماع تاثیر گذار است یا سینما" می گفت. برای من عجیب بود که مصطفی مستور تاثیر گذاری محصولات فرهنگی را بر اجتماع در حد صفر بدوند.
میگفت: اگر شعر میتوانست بر اجتماع تاثیر گذار باشد، در قرن بیستم هفتاد میلیون نفر کشته نمیشدند. فلان قدر آدم از گشنگی نمیمردند. بهمان قدر کودک عنوان کودک طلاق را یدک نمی کشیدند. و ... .
می خواست بگه شما که داستان مینویسید انتظار نداشته باشید که همهی دنیا منتظر انتشار کتابتون باشند که دیگه توی دنیا جنگی نباشه و هیچ گرسنهای توی سرما و زیر بارون نخوابه و ... .
از کیش لوفسکی نقل میکرد که میگفت ((من همهی انتظاری که از ده فیلم های فرمان دارم اینه که مادر و دختری که توی خونه باهم قهر هستن پنج دقیقه به هم بخندند و لا اقل هم دیگر رو تحمل کنند. این برای من کافیه. هر چند میدونم بعد از این پنج دقیقه باز همون آش و همون کاسه))
.................................................................................
نتیجه گیری اخلاقی: وبلاگ من نمی تواند جلوی قتل و غارت را بگیرد.
وبلاگ من نمی تواند جلوی کشت و کشتار را بگیرد.
وبلاگ من نمی تواند جلوی فقر و فاصلهی طبقاتی را بگیرد.
وبلاگ من نهایتاً میتواند یک وبلاگ باشد. همین
نظرات دیگران:
نظرزمحمت انتشار جلد دو و سه و چهار و پنچ و شش و هفت و هشت هم با شما !!!
اصل مطلب قسمت B (بولد) شده است.
این یه پست بلند نیست . یه پست درازه . درااااااااااااااز و کوتاه.
.......................................................................
ali.mojahed: چه عکس جالبه
xxx xxxxxx: چی؟
ali.mojahed: این عکسی که گذاشتید گوشه ی آی دی تون
xxx xxxxxx: اها
ممنون
راستی سلام
خوبین که ایشالا
ali.mojahed:سلام
منبعش کجاست
یعنی از کجا بر داشتیدش
xxx xxxxxx: ی دوست گرفته بود برام فرستاد
کار خودش بود
ali.mojahed: ممکنه اون دوست رو بشناسم
؟
xxx xxxxxx: ممممممممم
فکر نکنم
ali.mojahed: کار خیلی زیبایی شده
xxx xxxxxx: بهش می گم
البته اگه دیدمش
ی چن وقتیه ندیدمش
ali.mojahed: یه سوال دیگه هم از طرف من ازش بپسید
xxx xxxxxx: بله حتما
ali.mojahed: اینکه کی اومده خونمون که من نبودم و کی رفته پای ..... و ......... رو بداشته و عکس گرفته
xxx xxxxxx: جدی ؟
خداییشس
من که بی خبرم
حالشو می گیرم حتما
خوب شاید رفیق شما هم باشه و از کامپیوتر شما عکس گرفته
ali.mojahed: بابت همین پرسیدم. کیه؟
xxx xxxxxx: الان نمی گم
می ترسم خالی بسته باشه
و طفلک ضایع شه
شما بفرمایین کی از دوست تان تون اومده خونه شما
ali.mojahed: در خالی بسته بودنش که شک نکنید. چون این عکس رو خودم گرفتم. اصلش رو می تونید تو وبلاگم ببینید. پسته "به مناسبت پخش فیلم بنام پدر از صدا و سیما" .
xxx xxxxxx: خوب پس ولش کنین
ali.mojahed: آخه من زیر عکس آدرس وبلاگم رو نوشته بودم. اگه با آدرسش منتشر میشد خیلی هم خوشحال میشدم؛ ولی وقتی آدرسش رو کات کرده... .
xxx xxxxxx: بگذرین
بزرگواری کنین
می شه نه
؟
ما هم خیلی وقتا کارایی می کنیم که خدا یواشکی می گذره
و به روم نمی یاره
ali.mojahed: سلام برسونید
بگید من خدا نیستم . اما
خیلی...
..... آقا ست
xxx xxxxxx: ولی می تونین کار خدایی کنین
ali.mojahed: ما خلق شدیم که خدایی باشیم
xxx xxxxxx: بابا ما تو روح خدایی خدا دست یردیم و کردیمش این که هستیم
این امانتداری نیست
ali.mojahed: بحث رو فلسفی نکنین خواهشاً
xxx xxxxxx: و نباید توقع کنیم که دیگرون امانت دار باشن
من کاری به فلسفه ندارم
حرف دلمو می گم
و البته به رفیقم می گم که بهش بی اعتماد شدم
اینجا اصل عکس رو براشون سند کردم
ali.mojahed: این اصلش
که کادر بندیش به خاطر کات کردن آدرس خراب نشه
xxx xxxxxx: ممنون
ali.mojahed: شات های قشنگ تری هم ازش دارم
می خواید ؟
xxx xxxxxx: باز نمی شه
ali.mojahed: داره آپلود میشه
چند لحظه
xxx xxxxxx: پس می شه برام همه رو میل کنین
تا علت بی اعتمادی ام رو بفهمه
اها
باشه
خداییش سخت نگیرین
ali.mojahed: همین جا سند می کنم حوصله ی میل رو ندارم
xxx xxxxxx: شنیدین جریان اون عالم رو که
شنیدین؟
ali.mojahed: کدوم عالم
xxx xxxxxx: ی عالمی ی کتاب می نویسه دوجلد می شه
بعد ی مدت می بینه ی جلدش گم شده
و بعدا به نام کس دیگه ای چاپ شده
می ره جلد دوم رو هم براش می فرسته
می گه من نوشته بودم که منتشر شه
پس زحمت انتشار جلد دوم رو هم بکش
حالا منم این عکسارو براش می فرستم
می گم اینار و ببین
ی بنده خدایی برام فرستاده
می شه همون رفتار دیگه
هیچی هم اضافه نمی گم
خودش می فهمه
ali.mojahed: ولی بگید کی بوده
xxx xxxxxx: نه خواهش می کنم
عمرا بگم
مگه رسم مسلمونی اینه
؟
ali.mojahed: موافقم
xxx xxxxxx: خوب شکر
.......................................................................
1- اصل مطلب فقط قسمت بولد شده است.
1- هر کی گفته تو مملکت ما کپی رایت یعنی کشک؛ توهین نا بخشودنیی به کشک کرده.
2- از پست کردن چت خاطرهی بدی دارم. ولی خب همینی که هست.
3- اشکال نکنید که نقض قرض است، چون نقض قرض است.
4- گوش شیطون کور چشمش کر داریم روز نوشت میشیم انگاری.
نظرات دیگران:
نظرالان ساعت ده و پنجاه و دو دقیقهی روز بیست و هشتم اردیبهشت ماه سال یک هزار و سیصد و هشتاد و شش. لحظاتی تکرار نشدنی در طول تاریخ.بی نظیر. تک. منحصر به فرد. بیبازگشت.
اگر این لحظه رو در یافتم فبها و نعمت و اگر نه آبی است که بازگشتش به جوی محال . و وای از لحظه هایی که بابت تاسف خوردن به حال این لحظات هدر برند .
((اقتم الفرص فانها تمر کمر السحاب))
نظرات دیگران: نظر