پ.ن 1) فرض کنید که یک ماه تمام پی گیر برنامهی اعتکاف وبلاگ نویسان باشم. همان برنامه ای که پارسال خودم یکی از شرکت کننده هاش بودم.
شروع میکنم کار ها را لیست کردن.
یک: آماده کردن لیست مساجد
دو: آماده کردن فرم ثبت نام
سه: آماده کردن فلش های تبلیغاتی
چهار: تماس با مساجد جهت گرفتن مکان
پپنج: شروع ثبت نام
هفت: فیلتر کردن ثبت نامیها
هشت: تماس با ثبت نامیها
و ...
ثبت نام با موفقیت تمام میشود و با ثبت نامیها تماس میگیرم و از ذوق شان ذوق میکنیم و تک تک جاها را مشخص میکنم و کم کم تعداد شرکت کننده های هر مسجد مشخص میشود و شب اعتکاف میشود و یک کارت مسجد جمکران برای خودم کنار میگذارم و معتکف نمیشوم.
معتکف نمیشوم.
معتکف نشدم. چرایش را نمیدانم. نه اینکه نمیدانم؛ میدانم که لایق نبودم ولی نمیدانم که چه کردم که لایق نبودم.
نمیدانم چه کردم که لایق نبودم؟!
وقاعا نمیدانم چه کردم که لایق نبودم ؟!
ناتانائیل به نظر من ثواب شما کمتر از ثواب معتکف شدن نبوده. حالا اینکه چرا معتکف نشدین رو باید خودتون جواب بدین.
--------------------------------
یاد غروب روز سوم اعتکاف پارسال میافتم
نظرات دیگران:
نظرابوعمر بغدادی رئیس القاعده در عراق، ایران را دو ماه اولتیماتوم داده است که اگر حمایتهای مستقیم یا غیر مستقیم ایران از دولت رافضی عراق قطع نشود با ایران وارد جنگ تمام عیار خواهند شد.
نتیجه گیری اخلاقی:
یک: آمریکا دستش به ایران نمیرسد القاعده را علم کرده است.
دو: انگار القاعده را فشار آمده است بسیار.
سه: عمرهای ها حواسشان باشد. با این حساب عمره، هم از این طرف هم از آن طرف تحریم میشود.
چهار: شعار انگلیسی ها را که بلدید. همان تفرقه بینداز حکومت کن را میگویم. ماهم بلدیم
پنج : !!!
شش: حضرت روحالله یک زمانی سخنی گفت که هرچه پیش میرویم بیشتر باورش میکنیم ((آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند))
مجاهد هم امام فرمود و هم آقا تاکید کرد: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند..
یاداشتهای بدون متن این گفتههای این یارو هم از جمله همون قضیه گربه و گوشت و اه اهه!
خانم ناظم یحتمل خواب نما شده اند آنهم از نوع (( اضغاث احلام )).یحتمل تر از یحتمل تر آنکه ، این وبلاگ در روزهای آتی هدف عملیات انتحاری واقع گردد.
مظاهر بدبخت القاعده که ابزار دست ا مریکاس
نظرات دیگران:
نظروقتی سند تو آل میکردم (( اینجا دارد میلرزد . اگر مردم حلالم کنید)) دستام میلرزید.
از چی؟ نمیدونم؟از اینکهدارم میمیرم؟ مگر مرگ ترس دارد. خب آره که ترس دارد. چرا باید ترس داشته باشه؟ مگر مردن شاخ و دم دارد؟بالاخره همه میمیرند. نمیمیرند؟ میمیرند.
از کجا معلوم امشب زلزله نیاد و من زیر آوار نمانم. از کجا معلوم اصلا همین الان سکته نکنم بمیرم. اصلاً از کجا معلوم کلاغ سر کوچه نیفتد و من بمیرم؟!
اینها مهم نیست؟ پس مهم چیست؟ من از چهمیترسم؟ چرا من باید بترسم؟ من ... من آماده امم ؟! چرا سند تو آلی که فرستادم حلالم کنید بود. اگه الان بیفتم بمیرم با خودم چی بردم اون ور؟ غیر از گناه. غیر از کثافت. غیر از لجن. هاااا. تو کولهام چهل تا دعای عهد پیدا میشه؟ میشه؟ ببین دعای عهد رو نگفتم هااا. دعای عهد دارم؟!؟ دارم؟!؟ دریغ از حتی یکی. دریغ.
................................
پن 1) خوبه هااا. بد نیست خدا هر چند وقت یک بار، یکی از همین زلزله ها بفرسته که بلکه شاید احیاناً یکزره بترسیم. نه!.
پن 2) برا پا نگار بالایی متاسفم!
پن 3) آیا من همونیم که ... ؟؟؟
پن 4) لینک دانلود دعای عهد
_______________________________
پویا: بعضی آدمها با یه زلرله کوچولو بیدار میشن و یه خرده به خودشون میان ولی خیلی از آدمها تا خودشون رو توی قبر نبینن باور نمیکنن که مرگ برای خودشون هم هست.....خانوم ناظم: نمیدونم این مدل عبرت گرفتنها نتیجه اش تا چه مدت دوام داره؟؟ اصلا نتیجه هم داره؟ اصلا مگه ما هم میمیریم ؟ نه بابا مرگ برا همسایه هست و استانهای همجوار...محیا مهدوی میدونید هر صحنه ای که میبینید هر چیزی که میشنوید هر اتفاق هر سخن هر کار هر چیزی همه و همه هر کدوم یه زلزله ست. برای اینکه به هوش بیایم. ....خانگل زاده همه ما باید برای رفتن آماده باشیم .حالا تا چقدر آماده ایم را خودمون میدانیم وخدا خودمان سید محسن موسوی پس همیشه بلا آنگونه که ما فکر میکنیم بلا نیست و برعکس .
نظرات دیگران:
نظراصل نوشت:
حق با فتح است یا حماس یا اینکه کدام یک کشیده است زیر لنگ آن یکی یا اینکه شروع کنندهی این درگیری کدام است را نمیدانم. فقط میدانم که اولمرت گفته است که دولت جدید را به رسمیت میشناسد و باراک هم گفته است که باید از ابو مازن حمایت شود. پس معادلهی زیر صادق استکه
معادله نوشت:
من و تو یک دشمن مشترک داریم.
تو بی هوا صندلی زیر پای من را میکشی
دشمن مشترک من و تو برای تو کف میزند.
نتیجه نوشت:
نتیجه گیریهای ممکن
یک: تو خائنی
دو: خائن تویی
سه: تو به هدفمان خیانت کرده ای
چهار: تو هدفمان را به دشمن فروخته ای
پنج: .... ....... ... ....
شش: .... ..
...
..
.
نظرات دیگران:
نظراگر میخوای بدونی، یک فعالیت، تصمیم، طرح، پروژه و یا مسئله چقدر برای کسی اهمیت دارد؛به سرمایهای که برای به ثمر رسیدن آن هزینه میکند، توجه کن. یک دانشمند، محقق، برای به ثمر رسیدن طرحش از وقت، ثروت، فرصتهای تفریحی و رفاهی میگذره، که نشان از اهمیت پروژهاش داره. ما برای درسِمان، فعالیتهای فوقالعاده و یا تفریح خود چقدر هزینه مالی و زمانی صرف میکنیم؟ برای دین و آخرت چقدر؟ این هزینه نشان از اهیمت این مسئله برای ماست. امثال من به اندازه لباس پوشیدن، اتو لباسها و اصلاح صورت برای دین و آخرت وقت و هزینه نمیگذارند !!! آنهایی که ارزش وقت و سرمایه خود را میدانند، ارزش فعالیتهایشان را بیشتر میدانند و بیشتر تلاش میکنند.
کسانی که توانستهاند با حرکت خود، دیگران را همراه کنند و به اصطلاح «انقلاب» بوجود بیاورند، کسانی بودن که برای رسیدن به هدف از پرداخت هیچ هزینهای دریغ نکردند. چهگوارا و گاندی نمونه این ادعا هستند؛ این دو جوانی، جان و مال خود را در راه هدف فدا کردند. در آخر نیز در مسیر انتخاب شدهشان کشته شدند. امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها، نمونه دینی و مذهب شیعی این ادعای بنده هستند که از هیچ کار و هزینهای برای اعتلای دین و رسالت خود، دریغ نکردند و در این راه مقدس و پاک شهید شدند.
انقلاب اسلامی ایران با رهبری حکیم فرزانه امام روحالله موسوی خمینی رضوان الله تعالی علیه، توانست جامعهای نوین اسلامی را پایهگذاری کند. برای تعالی این انقلاب مقدس، هزینههای زیادی پرداخته شد. که بزرگترین هزینهها رنج تبعید، فشار و شهادت پسر ارشد، بود. و امام خمینی رحمةاللهعلیه همگی را تحمل کردند. میخواهم بدانید که امام میتوانست در قم بنشیند، آرام زندگی کند. هدف والای ایشان و آمادگی برای پرداخت سرمایههای زندگی، در راه هدف، باعث شد ایشان حرکت کند و انقلاب عظیم قرن بیستم را رقم بزنند. شهادت آقا مصطفی خمینی رحمهاللهعلیه شاید بزرگترین ضربه نظام شاهنشاهی به امام بود. ایشان با عنایت خداوند متعال از این امتحان الهی با موفقیت گذشتند.
از آن سوی شهید هادینصرالله پسر ارشد سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، یکی از هزینههایی است که سیدحسننصرالله برای اعتلای لبنان آزاد پرداخته است. سیدحسن جوانی، لذت زندگی و آرامش در کنار خانواده را فدای هدف والایش کرده است. این هزینهای است که بقیه نمیتوانند بپردازند. پرداخت چیزهایی که ارزش بسیار دارد، جان و مال ... از این روی است که رهبران انقلابها و جریانها، انسانهایی فوقالعاده به نظر میرسند.
اینکه حاضر باشی برای دست یافتن به خواستههایت هزینههای گزافی را پرداخت کنی، کار هر کس نیست، مرد خُودش را میخواهد.
نظرات دیگران:
نظر