سفارش تبلیغ
صبا ویژن



می‌پرسد: از این انفجار بیشتر ناراحت شدی یا انفجار سال پیش.حرم اماین عسکریین . سامرا . گنبد امام حسن عسکری
می‌گویم: صد البته از این انفجار و صدها البته از انفجار بعدی و صدها صدها البته از انفجارهای بعدی. 
منتظرم بپرسد چرا ولی پی‌ام می‌زند که سندتو آل بود خودت روناراحت نکن. یک دی دو نقطه هم بعدش.

با خودم می‌گویم این قدر بد بخت شده‌ایم که باید از هر انفجار ناراحت بشویم و فقط ناراحت و منتظر انفجار‌های بعدی باشیم. 
خودم جواب خودم را می‌دهم: بله که این قدر بدبخت شده‌اید و تازه نمی‌دانی خیلی‌هم بیشتر بدبخت شده‌اید وقتی اُرزه ندارید راه را برای ظهور آقایتان باز کنید. باید هم این‌قدر بد‌بخت باشید.

نحن ابناء الحیدر درست. ما شیر بچه‌ایم درست. ولی شیر بچه ها هم اگر آقایشان را بالا سر نداشته باشند تکه تکه می‌شوند. شغالها زنده‌شان نمی‌گذارند. همین شیربچه هارا... . همین ها. 

یک سوال: دیگر بالاتر از این چه می‌خواهید. باور کنید دستشان به خود آقا نمی‌رسد که ... . زبانم لال. چه می‌گویم. گوشم کر. چه می‌شنوم. مزار پدر آقا را. ... . زبانم لال. گوشم کر

دیگر چه بکنند که آن رگ‌غیرتی که می‌گویند شیعیان دارند به جوش بیاید. هان؟ چه بکنند.!
بالاتر از این؟



علی ::: پنج شنبه 86/3/24::: ساعت 9:51 عصر

 نظرات دیگران: نظر



چند روزی‌است من و ......... و .... و ... و .... که با هم می‌شویم ده نفر افتاده ایم به جان ....... . ............. .... ....... ..... . ... ... .... ....... ...... . ..... ....... ......... .و خلاصه هر بلایی بگید سر ........ آوردیم . البته سردم دار این مبارزه .....  است. چند شب پیش یک‌لینک بامزه دیدم. سریع گذاشتمش ....... . منتظر بودم که ..... ....... ....... . که فرمانده (بخوانید ..... ) پی ام داد 
..... : همین الان ....... رو ویرایش کن
..... : یه چیز دیگه بزار
..... : ضمنا یادت هم باشه
..... : این کارهای ما تا وقتی هدفشم مقدسه ارزش داره
..... : وقتی برای خنده و سرکاری شد
..... : دیگه با عکس سکس گذاشتن چندان تفاوتی نمی کند
ali mojahed : موافقم
..... : برای یه لحظه که از کسی به خاطر ...... تلف می کنیم باید پاسخ بدیم

نتیجه گیری اخلاقی= تا وقتی هدفمان مقدس باشد کارمان ارزش دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ‌ن 1)‌ بی‌پسواد نیستم . من .... و ..... و .... و ... هر کدوم با دو یوزر می‌شویم ده نفر
پ‌ن 2) وقتی این همه جدیت رو تو کار فرمانده می‌بینم، بهش قبطه می‌خورم
پ‌ن 3) همون فرمانده، این بلا رو سر این یادداشت آورد .  اولش درست حسابی بود . هی سوراخش کرد هی سوراخش کرد . به بهانه ی تف به ریایی.



علی ::: جمعه 86/3/18::: ساعت 11:34 عصر

 نظرات دیگران: نظر



گروه فیلم برداری به دنبال راوی که جوانی است بیست و پنچ، شش ساله در خرابه های بنت اجبیل می‌گردند.
صدای خرش خرش، جابجا شدن بتون آرمه های خورد خورد شده، زیر پای گروه تصویر برداری تنها صدا ایست که شنیده می‌شود.

از این ساختمان که نه از این تل بتون به آن‌ یکی تل بتون.
جوان حزب اللهی تعریف می‌کند که مردم بنت جبیل تا چندین روز حاظر نبودن از خانه هایشان خارج شوند.
دوربین از روی یک بلندی فضای باز کل شهر را نشان می‌دهد. فضایی که احتمالا تا یک ماه پیش نمی‌شد از پشت ساختمان های بلند نشان داد.

یک گوشه‌ی تصویر یک جوان حزب اللهی زیر آوار ها دنبال چیزی می گردد. خوب که دقت می کنی می‌بینی قرآن و مفاتیح الجنان‌ها را از زیر آوار ِ احتمالاً یک کتاب‌خانه‌ی شخصی خارج می‌کند. 
دوربین به خانه ای می‌رسد که پیداست صاحبانش تازه به آنجا رسیده اند.

الحمد الله علی السلامه.
نعمرهون من ژدید.
کلنا فدا السید حسن.
فدوا الشباب المقاومه. 
این ها صداها ایست که هر گوشه شنیده می‌شوند. 

یک زن مسن که متوجه شده است این گروه تصویر برداری از ایران آمده اند چیز هایی را تند تند می گوید که متوجه نمی‌شویم. مترجم ترجمه می‌کند. ما همه فدای مقاومت هستیم. ما همه فدای سید حسن نصر الله و امام خامنه ای هستیم . خانه هامان چه ارزش دارند. از اول می سازیمشان. بهتر از قبل.

مقداری دنبال زن بین خرابه‌های خانه اش می گردیم. پیر زن انگار بعد از کلی فکر کردن به نتیجه ای رسیده باشد رو به مترجم می گوید.
لمحمره کانت مثل هون.
خرمشهر هم مثل اینجا بود.
 



علی ::: دوشنبه 86/2/31::: ساعت 9:0 صبح

 نظرات دیگران: نظر



صفحه‌ی اول سایت العالم امورز .
.معارک عنیفة بین الجیش اللبنانی وجماعة فتح الاسلام فی طرابلس وسقوط قتلى وجرحى
.تدمیر آلیتین للاحتلال البریطانی اثر مواجهات مع جیش المهدی فی البصرة جنوبی العراق
.خمس غارات اسرائیلیة على غزة والاشتباکات تتجدد بین فتح وحماس بخان یونس
.................................................

بازهم خاور میانه و خون .
زود تر از اونی که فکر می‌کردم آتیش جنگ شروع شد.



علی ::: یکشنبه 86/2/30::: ساعت 6:26 عصر

 نظرات دیگران: نظر



خودم 1 - 
آخه تو چرا از اسرائیل نمی ترسی . از سلطه ای که کلاً ارتشه . از سلطه ای که می دونی اون قدر ها هم بُلُف نیست . می دونی تو ذرات خانه هاش چه خبره . می دونی شیش روز که چه عرض کنم شیش ساعته چی به روز ارتش های عربی آورد . از سلطه ای که معلوم نیست اون به آمریکا زور می گه یا آمریکا به اون . از سلطه ای که سازمان اطلاعاتیی داره به اسم موصاد . این اسم نمی ترسونتت . موصادی که می دونی شب خوابهای خیلی از امرای خیلی از کشور ها جاسوساشن . سلطه ای که از هیچ کس و هیچ چیز نمی ترسه همون طور که صبرا و شتیلا همون طور که قانا همون طور که جنین . همون طور که قطاع غزه همون طور که صور همون طور که .... . سلطه ای که موجودیتش به نیروی نظامیشه . سلطه ای که با لابی بازی هاش کاری کرده که کافیه یه سوت بزنه تا آمریکا موشک لیزری براش بفرسته ، عربستان بنزین هواپیماهاش رو بده ، از آفریقای جنوبی بگیر تا آلاسکا تا پاکستان تا ترکیه حتا همین روسیه تا ... براش نیروی نظامی میفرستن .  سلطه ای که هدف از تشکیلش  تسلّط بر بین النهرین بود که کاش به همین بین النهرین قناعت می کرد . سلطه ای که  نود درصد  که چه عرض کنم یه جورایی صد درصد مسلّط به رسانه های دنیا است .سلطه ای که علناً و رسماً میگه به ذرات خانه های هسته ای ایران حمله می کنیم و از سلاح های خارج از کنواسیون استفاده خواهیم کرد و می دونی اگه تا اینجا بیاد فقط به زرات خانه ها اکتفاف نمی کنه  . سلطه ای که می دونی حزب الله چون یه نیروی چریکیه و جنگش با اسرائیل پارتیزانی بوده تونسته یه زره بچزونتش . سلطه ای که میدونی همه طرفه محاصرش هستی .  سلطه ای که میدونی اگه اراده کنه به راحتی می تونه همین اینترنتت رو هم مختل کنه . سلطه ای که روی نوشابه های که سر سفره‏ی اردو های راهیان نرومون هم نوشته  لا محمد لا مکه ‍. نوشته که هر پنیی که می دی میاد تو جیب من و تو باز هم اون نوشابه رو می خوری . کشوری که  هر جا تونسته سیستم ضدّ موشک بالستیکی پاتریت گذاشته که عمراً موشک های شهاب سه مون بهش برسه. آخه تو با اعتماد به چی از اسرائیل نمی ترسی

خودم 2-
و الله خیر حافظ و هو الرحمن الرحیم . اگه به کلمه الله  بیشتر دقت کنی و خیر رو بفهمی و بدونی چرا باز هو آورده و معنای رحمن رو درک کنی و با شنیدن رحیم اشک تو چشمات جمع بشه بسّه . بس که هست یه چیزی هم  زیادیه. بسه که از عاقبت اینکه بدون شوهر با پسرت بری تو شهری که مردمش به خونت تشنن نترسی . از تیغ گذاشتن زیر گلوی پسرت نترسی. از رفتن به در بار فرعون و دعوتش به خدا پرستی  نترسی . از تو روی کفار قریش در اومدن نترسی . ازتک و تنهایی پشت به خداهای بت پرستها  کردن نترسی . از خوابیدن تو بستری که می دونی امشب زیر تیغ پاره پاره می شه نترسی . از قایم شدن تو غاری که قطعاً اون غار رو پیدا خواهند کرد نترسی. از ایستادن پشت دری که چهل مرد قصد شکوندنش رو دارند و تو یک خانم بارداری نترسی . از خوردن سم با اینکه می دونی سمّه نترسی .

از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی .از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی . از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی . از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی . از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی . از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی . از با هفتاد و دو نفر جلو لشکر یزید ایستادن نترسی .

انتم تقاتلون ابناء رسول الله . انتم تاقتلون ابناء علی ولی الله . انتم تقاتلون ابناء الحسن و الحسین ابناء رسول الله انتم تقاتلون رجال لا یملک احد ایمانهم فی الارض



علی ::: جمعه 86/1/17::: ساعت 10:24 عصر

 نظرات دیگران: نظر



<      1   2   3   4   5   >>   >
 
Yahoo mail