چند روز پیش برادرم سجاد از انتخابات شورای دانشآموزی مدرسهش میگفت:
به هر کاندیدا پنج دقیقه سر صف وقت دادن که برا خودش تبلیغ کنه. یکی از بچه های کلاس پنجمی توی پنج دقیقه پنجاه بار کلمهی اصلاحات رو استفاده کرد. هی میگفت من کاندیدای اصلاحات هستم. من حامی اصلاحت هستم و از این جور حرف ها.
پرسیدم: تو چه شعاری دای؟
گفت: من فکر کردم که دیگه شعار دادن تکراری شده. من بجای اینکه شعار بدم اول عیب های مدرسمون روگفتم و بعدش گفتم که من میخوام عیب های مدرسه رواصلاح کنم پرسیدم برنامه ای داری برای درست کردن عیب های مدرستون؟
نه بابای کشیده و تحقیر کنندهای تحویلم داد و گفت: ما همش ماهی یه جلسه داریم. با ماهی یه جلسه که نمیشه کاری کرد. تازه مدیر مدرسه به ما اجازه نمیده کاری بکنیم. اصلا تا وقتی آقای کریمی ناظم مدرسه و آقا محمد بابای مدرسه باشن ما هیچ کاری نمیتونیم بکنیم.
پرسیدم پس برا چی قول اصلاح امور دادی؟
گفت: اگه قول نمیدادم رای نمیآوردم.
و چون حرف حساب زده شد جوابی نماند.
پن 1) داداشم نفر دوم انتخابات شورای دانشآموزی مدرسه شد.
نظرات دیگران:
نظر