سلام داداشي
هنوز اين جملت ( اِ ، پلاك تويي؟) يادمه.
يادمه وقتي توي اتوبوس اون متن رو بهت دادم كه يه نظر رد بارش بدي تا براي پست آپش كنم ، متن رو خوندي و به آخرش كه رسيدي نوشته بود
پلاك
يهو منو نگاه كردي گفتي ( اِ ِ ِ ، پلاك تويي؟)
كلي تحويل گرفتي و از اونجا صميميت ما شروع شد
خيلي دلم برا بچه ها تنگ شده
از تو و حامد و پويان گرفته تا مظاهر كه نميدونم چرا دل خوشي ازش نداشتم
به هر حال
خاطره رو كه خوندم آرزو كردم كاش منم اونجا بودم ولي بعد گفتم بتر كه نبودم چون جمعتون بهم مي خورد
به اميد خدا من همين شنبه ميام تهران
خيلي دوست دارم بيام قم هم زيارتي از حضرت معصومه و هم تجديد ديداري با شما ها
دهام كن داداش
يا زهراي علي ع