سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هرسال همین و باز هم همین و باز هم همینعاقبت می‌آیی...

من :آقا دلم خیلی گرفته چرا نمیای.
آقا : باشه من دارم میام تو در رو باز کن.
من :آقا می‏بینی اشک‏هام صورتم رو خیس کرده؛بیا
آقا :خب من هم دلم تنگ شده من هم دوست دارم بیام. در رو باز کن.
من :آقا میگن نشانه‏های ظهور شده. پس چرا نمیای.
آقا :بزرگترین نشانه‏ی ظهور اینه که تو در رو باز کنی تا بتونم بیام. نه؟
من :چهل شب اومدم جمکران چرا ندیدمت.
آقا :بجای اینکه چهل شب میومدی جمکران یه شب در رو باز می کردی خودم میومدم دیدنت.
من :آقا خب خودت که خوبی کرم داری مهربونی داری، خودت در رو باز کن.
آقا :ببین چقدر دوست دارم . باشه خودم در رو باز می کنم . تو فقط قفل هاش رو باز کن
من :قفل؟
آقا :آره دیگه تو فقط قفل‏های سنگینی که به این در زدی رو باز کن. خودم میام دیدنت.

من :غم
آقا : من منتظر هستم که قفل هارو باز کنی . باشه.
من :غم
آقا :هنوز هم  منتظرم هااا  
من :غم
.............................................
پانگار۱: قفل؟غم



علی ::: دوشنبه 86/6/5::: ساعت 1:46 صبح

 نظرات دیگران: نظر



 
Yahoo mail