سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آدم تنبلی هستم. این‏ اعتراف‏ را همه‏ی دفتر مشق‏های نصف نیمه‏ی دوره‏ی ابتداییم جار می‏زنند. یادم نمی‏آید مشقی را سر حوصله نوشته باشم. مشق‏ها را یا بین زنگ تفریح می‏نوشتم یا نصف شب وقتی همه خواب بودند یا اینکه اصلا نمی‏نوشتم. همه‏ی معلم‏های دوره‏ی ابتداییم به مادرم ‏گفته‏اند پسر خیلی با استعداد و خیلی تنبلی داری.

از بین معلم‏های دوره‏ی ابتدایی بیشتر از همه معلم کلاس چهارم  یادم هست. معلم دوست داشتنیی نبود. کتک می‏زد. چاخان می‏گفت. بد اخلاق بود.  یک بار که مثل همیشه مجبور بودیم چاخان‏هاش را گوش کنیم گفت:
« من رو که می‏بینید این همه آدم موفقی هستم و همه بهم احترام می‏کنند و اگه دست خالی تو صحرای نیاگارا ولم کنید سالم بر می‏گردم و چند مدل سم مورچه اختراع کردم. برای اینه که هیچ وقت نذاشتم کسی بهم بگه چرا؟ همیشه کار‏هام رو طوری انجام دادم که کسی نتونه ازم باز‏خواست کنه. اصلا برای همینه که این همه موفقم.»

معلم کلاس چهارمم را بیشتر از همه به یاد دارم. نه به خاطر کتک هایی که می‏زد یا تحقیر‏هایی که می‏کرد؛ به خاطر همین یک جمله. «هیچ وقت نگذاشتم کسی ازم باز‏خواست بکنه»

 

پ‏ن اول و آخر) روز معلم رو به همه‏ی معلم‏های خوبم تبریک می‏گم. مخصوصا خانم ناظم



علی ::: سه شنبه 87/2/10::: ساعت 3:54 عصر

 نظرات دیگران: نظر



 
Yahoo mail