• وبلاگ : دل گويه هاي يك مجاهد
  • يادداشت : شب دوست داشتني
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به قول معروف جالب بود.

    جمع شدن ديشب‏مان خيلي لذت‏بخش بود. خيلي.

    البته من شايد چند وقتي است كه نمي‏توانم خوب لذت ببرم؛ از همه چيزهايي كه لذت‏بخش‏اند.

    ديشب همين كه آن‏جا بودم و بابابزرگ هم بود و بقيه هم بودند، كلي برايم آرامش مي‏آورد؛ چيزي كه نيازمند آنم. آرامش...

    نمي‏دانم چه مي‏گويم.

    خيلي وقت است كه كامنت نوشتنم هم به هم ريخته است. به جاي اين‏كه درباره متن حرف بزنم؛ درباره خودم حرف مي‏زنم...

    بگذريم...

    ساعات خوبي بود.

    باز هم مي‏خواستم حرف بزنم اما گور باباي حرف زدن!